حجاب در قرآن

 

حجاب در قرآن 

❉  سوره هاي احزاب و نور در قران سخن از حجاب به ميان مي آورند، براي درك اهميت حجاب از ديدگاه قران به آياتي در اين زمينه اشاره مي شود:

⚜️وقل للمؤمنات يغضضن من ابصار هنّ‌و يحفظن فروجهنّ و لا يبدين زينتهنّ الا ما ظهر منها و ليضربن بخمر هنّ علي جيوبهنّ و لا يبدين زينتهنّ‌الا لبعو لتهنّ او ابائهنّ او اباء بعو لتهنّ‌او ابنائهنّ او ابناء بعو لتهنّ او اخوانهنّ او بني اخونهنّ او بني اخواتهنّ او نسائهنّ او ما ملكت ايمانهنّ او التّا بعين غير اولي الاربه من الرّجال او الطّفل الذين لم يظهروا علي عورات النّساء و لا يضربن بارجلهنّ ليعلم ما يخفين من زينتهنّ و توبوا الي الله جميعاً‌ايه المؤمنون لعلّكم تفلحون

❁❁❁❁❁❁❁❁

✿⇜ «و به زنان با ايمان بگو چشم هاي خود را فرو گيرند و دامان خويش را حفظ كنند و زينت خود را جز آن مقدار كه ظاهر است، آشكار ننمايند و روسري هاي خود را بر سينه خود افكنند و زينت خود را آشكار نسازند مگر براي شوهرانشان يا پدرانشان يا پدر شوهرانشان يا پسرانسان، يا پسران همسرانشان يا برادرانشان يا پسران برادرانشان، يا پسران خواهرانشان، يا زنان هم كيششان يا بردگانش يا افراد سفيه كه تمايلي به زن ندارند، يا كودكاني كه از امور جنسي مربوط به زنان آگاه نيستند، آنها هنگام راه رفتن پاي هاي خود را به زمين نزنند تا زينت پنهاني شان دانسته شود. و همگي به سوي خدا برگرديد اي مؤمنان! تا رستگار شويد.»

  نكاتي كه از آيه برداشت مي شود:

 

✹اين آيه با بيان وظايف زنان، آنان را از چشم چراني برحذر مي دارد و مي گويد: «يغضضن من ابصارهنّ» (چشم هاي خود را از نگاه هوس آلود فرو گيرند).

✹ موضوع حجاب و پوشش را مطرح مي كند و مي گويد: «و يحفظن فروجهنّ» (و حفظ كنند دامان خود را). مرحوم طبرسي صاحب تفسير شريف مجمع البيان از قول ابن زيد مي گويد:

  در قران هر جا «فروج» ذكر شده مقصود خودداري از زناست، مگر ايجا كه منظور پوشش و حجاب است.

✹ و ظاهر نكنند زينت خود را مگر آن مقدار كه آشكار
است «ولا يبدين زينتهنّ الا ما ظهر». نور، 31.

انگار ...

 

 

 

گاهی اوقات قرارست که در پیله ی درد،

نم نمک “شاپرکی” خوشگل و زیبا بشوی…

 

گاهی انگارضروری ست بِگندی درخود ،

تا مبدل به” شرابی” خوش و گیرا بشوی…!

 

گاهی ازحمله ی یک گربه،قفس میشکند،

تا تو پرواز کنی،راهی صحرا بشوی…

 

گاهی از خار گل سرخ برنجی بد نیست،

باعث مرگ گل سرخ مبادا بشوی…

 

گاهی ازچاه قرارست به زندان بروی،

آخرقصه هم آغوش زلیخا بشوی…

 

فروغ فرخزاد

آهوی بی پناه


یا علی بن موسی الرضا

 

«روز هشتم» همگی
میل«خراسان»داریم
انتظارِ «کرم»
از سفره ی«سلطان»داریم

از سر کفر نگفتیم:
«شفا دست شماست»
ما به «دستان شفا بخش»
تو ایمان داریم.

پرده بردار ز رُخ

پرده بردار ز رُخ، چهره‌گشا، ناز، بس است
عاشق سوخته را دیدن رویت هوس است

دست از دامنت ای‌ دوست! نخواهم برداشت

تا من دلشده را، یک رمق و یک نفس است

همه خوبان برِ زیباییت‌ ای‌ مایه‌ی‌ حُسن!

فی‌المثل، در برِ دریای‌ خروشان چو خس است

مرغ پر سوخته را نیست نصیبی‌ ز بهار

عرصه جولانگه زاغ است و نوای‌ مگس است

دادخواهم، غم دل را به کجا عرضه کنم؟

که چو من دادستان است و چو فریادرس است

این همه غلغل و غوغا که در آفاق بود

سوی‌ دلدار روان و همه بانگ جرس است.

  شعرامام خمینی ره

سوره عشق

” ﺷﯿﺦ ﺑﻬﺎﯾﯽ “

خود گنه کاریم و از دنیا شکایت می کنيم!
غافل از خود، دیگری را هم قضاوت می کنيم!

کودکی جان می دهد از درد فقر و ما هنوز…
چشم می بندیم و هرشب خواب راحت می کنيم!

عمر کوتاه است و دنیا فانی و با این وجود…
ما به این دنیای فانی زود عادت می کنيم!

ما که بردیم آبرو از عشق، پس دیگر چرا…
عشق را با واژه هامان بی شرافت می کنيم؟

کاش پاسخ داشت این پرسش که ما در زندگی…
با همیم اما چرا احساس غربت می کنيم؟

من به این مصرع یقین دارم که روزی میرسد!
سوره ای از عشق را با هم قرائت می کنیم…